سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
انسان خطای آموزگارش را نشناسد، تا آنکه اختلاف [و دیگر نظرات]را بشناسد . [ایّوب علیه السلام]
 
امروز: چهارشنبه 103 اردیبهشت 5

بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :

او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام


 نوشته شده توسط مجید کمالو در چهارشنبه 91/5/25 و ساعت 2:1 عصر | نظرات دیگران()

 داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبخت این است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید.
 

بااینکه خیلی از متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیقات ثابت کرده که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه، تاثیر بیشتری بر خوشنودی زوج ها دارد.

در زیر به 10 راه برای عمیق تر کردن رابطه تان جهت خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.

1. خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.

همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقع بینانه هستند. انتظارات غیرواقع بینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.

2. هر از گاهی مهربان شوید.

اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، "من به تو فکر می کنم" برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد به آن بنزین بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، لمس کردن همدیگر، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.

3. ده دقیقه در روز را به برقراری ارتباط عاطفی اختصاص دهید.

بیشتر زوج ها فکر می کنند که همیشه با هم در تماس هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درک خود از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیقات انجام شده، بیشتر اوقات با هم حرف می زدند اما نه درمورد رابطه شان، درمورد مسائل خودشان و اکثر این زوج ها فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان دارند: دوستان، محرک های استرس زا، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. 10 دقیقه در روز را اختصاص دهید که با همسرتان درمورد چیزی جز کار، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.

4. هر هفته عاشق شوید.

قرارملاقات های ناگهانی فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید..

5. با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.

رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود. جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید.

6. دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.

تحقیقات نشان داده که بخصوص مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.

7. مراقبت و حمایت کنید.

یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت در تحقیقات متفقاً می گفتند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.

8. بخندید.

خنده یک تمرین معنوی است. در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را فراموش نکنید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.

9. اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.

وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجاز بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید. مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.

10. راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.

همه زوج های خوشبخت در تحقیقات می گفتند داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. این یعنی نه تنها از همسرتان بپرسید که به چه چیز نیاز دارد بلکه نیازهای خودتان را هم با او در میان بگذارید. این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 91/5/10 و ساعت 12:37 عصر | نظرات دیگران()

1ـ دوراندیشی بد فهمیده شده است. یک لحظه در ذهنتان به تصویری که در ذهنشان از یک فرد دوراندیش و محتاط دارید، بیندیشید. دوراندیشی را چگونه تعریف می‌کنید؟ اکنون این تصویر را با تعریفی که سلیگمن و پترسون از دوراندیشی ارائه کرده‌اند مقایسه کنید:
«دوراندیشی یک جهت‌گیری شناختی برای آینده، یک نوع عقلانیت عملی و خودکنترلی است که به دستیابی به اهداف بلندمدت فرد کمک می‌کند.» افراد دوراندیش آینده‌نگری قابل ملاحظه‌ای را برای پیامدهای اعمال و تصمیماتشان نشان می‌دهند، در برابر تکانه‌ها و انتخاب‌هایی که به زبان اهداف بلندمدتشان هستند و تنها اهداف کوتاه‌مدتشان را ارضا می‌کنند، یک دیدگاه منعطف و معتدل به زندگی دارند و سعی می‌کنند تا بین اهدافشان تعادلی را برقرار سازند.
2ـ دوراندیشی برای افراد ضعیف نیست. یک دلیل مهم اعتبار کم دوراندیشی این است که این توانمندی با رکود تداعی شده است. ما شخص دوراندیش را به عنوان فردی می‌شناسیم که به این علت که از جهش و خطر کردن می‌ترسد زندگی را به طور روزمره می‌گذراند. هر چند، سلیگمن و پترسون این نکته را یادآوری کرده‌اند که «اینکه سعی کنیم انتخاب‌های آسانی در زندگی داشته باشیم یا اینکه خود را وقف هدفی کنیم که به ما آسیب می‌رساند یا جلوی پاداش‌دهنده‌های بسیار زیادی را می‌گیرد، دقیقاً به همان اندازه بی‌احتیاطی ما را در دام تکانه‌های آنی قرار می‌دهد. افراد دوراندیش به اهداف و آرزوهای بلندمدتشان احترام می‌گذارند و هر وقت که لازم باشد برای دستیابی به این اهداف خطر می‌کنند.»
3ـ دوراندیشی به زندگی متعادل نیاز دارد. به دلایلی، افراد تمایل دارند تا دوراندیشی را با چند بعد محدود زندگی همچون کار و مسائل مالی ارتباط دهند. اما باید دانست که دوراندیشی مالی ارتباط دهند. اما باید دانست که دوراندیشی با کل زندگی ارتباط دارد و افراد دوراندیش برای برقراری تعادل بین اهدافشان در حوزه‌های مختلف زندگی تلاش می‌کنند، برای مثال، به طور منظم صبح زود بیدا شدن و رفتن به محل کار حتی در روزهای تعطیل اگر به معنای غفلت کردن از خانواده و ارزش‌ها و اهداف معنوی باشد، دوراندیشی نیست.

4ـ افراد دوراندیش مسیر خودشان را در زندگی ترسیم می‌کنند. یک شخص دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی می‌کند. او صرفاً به آنچه که در جریان زندگی پیش می‌آید واکنش نشان نمی‌دهد؛ بلکه بر طبق درک اهداف و آرزوهایش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند.
5ـ دوراندیشی تنها برای افراد زاهد نیست. اجازه دهید تا برای همیشه زاهدمآبی را جدای از دوراندیشی بدانیم. دوراندیشی با خودانگیختگی یا شور و اشتیاق فراوان ناسازگار است. برای مثال، یک زن دوراندیش تصمیم می‌گیرد تا بعد از یک روز طولانی کاری از رفتن به میهمانی پرهیز کند (زیرا او تمایل ندارد که به تنهایی در نیمه‌شب به خانه برگردد)، یک شخص دوراندیش تصمیم می‌گیرد تا از غذاهای عجیب و غریب و جذاب را در هنگام گذراندن تعطیلات امتحان کند (اما او تمایل ندارد تا مثلاً یک نوع غذای ژاپنی را که چند روز بیرون مانده است را بخورد).

6ـ قهرمانان می‌توانند درواندیش باشند. بر خلاف‌، دوراندیشی، شجاعت توانمندی شخصی‌ای است که نیاز به تبلیغات یا اصلاح تصویر ندارد. شنیدن یک عمل شجاعانه مو را بر تنمان سیخ می‌کند. شجاعت توانمندی شخصی‌ای است که برای آن انگیزه ایجاد می‌شود و به داستان‌های متعددی در مورد آن گفته شده است. شجاعت استحقاق این توجه را دارد اما تمایل دارم به این نکته اشاره کنم که قهرمانان شجاع می‌توانند دوراندیش نیز باشند. هیچ آتش‌نشان شجاعی نسنجیده و قبل از اینکه یک استراتژی منطقی برای خروج از ساختمان داشته باشد، به درون یک ساختمان آتش گرفته نمی‌رود. شجاعت بدون دوراندیشی، بی‌توجهی و شتاب‌زدگی است.
7ـ افراد دوراندیش جایزه داروین را نمی‌برند. پترسون و سلیگمن به عنوان نمونه متضاد رفتار دوراندیشانه به جایزه داروین اشاره کرده‌اند. به گفته پایه‌گذاران این جایزه، جایزه داروین با تقدیر آنهایی که با انجام رفتارهای احمقانه خودشان را به کشتن می‌دهند، پیشرفت در ژنوم انسانی را تحسین می‌کند.
8ـ افراد دوراندیش بدن‌هایی سالم و قوی و زندگی سالمی دارند. در اینجا به طور سریع به چند متغیر که با دوراندیشی همبستگی دارند، می‌پردازیم. تحقیقات نشان داده‌اند که افراد دوراندیش از لحاظ فیزیکی قوی‌تر هستند، به خصوص موقعی که تکالیفی را انجام می‌دهند که نیاز به استقامت دارد. افرادی که اهداف مناسبی در زندگی‌شان دارند سالم‌تر و شادتر هستند (به خاطر داشته باشید که دوراندیشی دال بر زندگی متعادل و هماهنگ است.) همچنین، صفت شخصیتی وظیفه‌شناسی (که به طور قابل ملاحظه‌ای با دوراندیشی همپوشی دارد) پیامدهای مثبت زیادی همچون بهره‌وری فزاینده، موفقیت بیشتر در آموزش، ابقای کاری طولانی‌تر و حقوق بالاتر را در کار ایجاد می‌کند. شگفت‌انگیز نیست که دانش‌آموزانئ دوراندیش وظیفه‌شناس موفقیت تحصیلی بیشتری را نشان می‌دهند و نسبت به همکلاسی‌های‌شان مشکلات کمتری دارند.

9ـ هیچ‌کس تمایل ندارد در هنگامی که زمستان فرار می‌رسد یک ملخ باشد. احتمالاً اکثر شما داستان مورچه و ملخ را شنیده‌اند. اما بهتر است ابتدا مروری کوتاه بر این داستان داشته باشیم.
«در یکی از روزهای تابستانی یک ملخ که بسیار شادمان بود در حال تفریح کردن و آواز خواندن بود. مورچه‌ای از آنجا می‌گذشت و تکه غذایی را با مشت فراوان به سمت لانه‌اش حمل می‌کرد. ملخ به مورچه گفت: چرا به جای اینگونه کار کردن و رنج کشیدن نمی‌ایستی و با من صحبت نمی‌کنی؟ مورچه پاسخ داد: من دارم برای زمستان غذا ذخیره می‌کنم و به تو هم نصیحت می‌کنم که همین کار را بکنی. اما ملخ جواب داد: چرا باید برای زمستان ناراحت باشم، در حال حاضر غذای فراوانی دارم تا بخورم.
موقعی که زمستان آمد، ملخ غذایی برای خوردن نداشت و از گرسنگی در حال جان دادن بود. در این هنگام او به نزد مورچه رفت و از او درخواست کرد که غذاهای ذخیره شده را با او تقسیم کند و به مورچه گفت که فهمیده است باید برای روزهای نیاز مهیا باشد.»
البته این داستان به تصور قالبی ما از یک فرد دوراندیش به عنوان فردی خود ارضاکننده، خودخواه و بی‌اعتنا به بهزیستی دیگران کمک می‌کند. به یاد بیاورید که یک شخص دوراندیش اهداف خود را در جنبه‌های اهداف و زندگی در نظر دارد و بسیاری از این اهداف و علایق در بردارنده رابطه با دیگران است.

 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 91/5/10 و ساعت 12:28 عصر | نظرات دیگران()

ایستاده ام

بربلندای عمیق معناها

پرواز عقابی در اوج را می اندیشم

کوه محکم است و ستبر

زمین زیر پایش محکوم است

اما عقاب

در قله

حاکم است

و “زندگی” معنا می گیرد

نگاهم روی برگی زرد و نارنجی می نشیند

کسی روی دلش پا می گذارد

می شکند اما

صدایش شور انگیز است

قصه پرداز است

و “عشق” معنا می شود

در اعماق شفاف اقیانوس

غوطه ورم

خرده سنگی بی رمق

در آغوش صدف

خواب مروارید می بیند

و ارزش رویای چیزی خرد

با “حقیقت” معنا می شود

گوشم آزرده است

از صدای سائید ن دندانه ها

به روی تن بی آزار درخت

می ساید و می درد

تا به مویی برسد

ضعیف است و کهن

اما

باز هم ایستاده

نفس می کشد

و سر آخر با زور

برزمین می افتد

و “استقامت  ”

به معنایی بس شگرف دست می یابد

****

و تو

نگاهت را حکم کن

تا آینه وار بنگرد

بر تمامی معناها

و آنگاه

زندگی کن


 نوشته شده توسط مجید کمالو در شنبه 91/5/7 و ساعت 7:29 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 241442
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه