سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آن را که نانخور کم است یکى از دو توانگرى‏اش فراهم است . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

همیشه صدایی بود که مهربان بود و آرامش می بخشید.



همیشه دستهایی بود که دستهای سردمان را گرم میکرد



همیشه قلبی بود که ما را امیدوارم میکرد،



همیشه چشمهایی بود که عاشقانه  نگاه میکرد



همیشه کسی بود که در کنارمان قدم میزد ، همیشه احساسی بود که  درک میکرد



حالا دیگر سالهای زیادی گذشته...




همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار



امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حالها دیگر مثل گذشته نیست



امروز دیگر مثل همیشه نیست ،  صبرها  هم دیگر تمام شدنیست



شاید اگر مثل همیشه فکر کنیم ، هیچگاه نخواهیم توانست فراموش کنیم



همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرها زنده میشد ،



همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهن تکرار میشد



آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو ماندنی نبود ،



بودنت  تکرار نشدنی بود!



آری بازی های این زمانه همین است ، زود می آید و زود میگذرد...




تا خواستیم فراموش کنیم خودمان را فراموش کردیم



همیشه کسی بود که ...



همیشه کسی بود که...



اینک تنهایی ، ای یار بی وفا کجایی ؟



یادی از ما نمیکنی ، بی وفاتر از بی وفایی ، بی احساستر از تنهایی



دیگر نمیخواهیم همیشه مثل گذشته باشیم ، میخواهیم که آزاد باشیم ،



فقط میخواهیم دائما پیش خود بگوییم که تا به حال به کسی مثل تو برخورد نکردیم!

 


 
 نوشته شده توسط مجید کمالو در یکشنبه 90/4/19 و ساعت 5:12 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 65
مجموع بازدیدها: 241852
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه