سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
تیز فهمی و پرخوری گرد هم نیایند . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

باز این دل سرگشته من
یاد آن قصه شیرین افتاد
بیستون بود و تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق
در زمانی که چو کبک خنده میزد شیرین
تیشه میزد فرهاد......
نه توان گفت به جانبازی فرهاد افسوس
نتوان کرد ز بی دردی شیرین فریاد...
کار شیرین به جهان شور بر انگیختن است
عشق در جان کسی ریختن است
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه درآویختن است
رمز شیرینی این قصه کجاست
که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست
آنکه آموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابی بودت هر نفسی به وصالی برسی یا نرسی
سینه بی عشق مباد


 نوشته شده توسط مجید کمالو در دوشنبه 90/5/10 و ساعت 9:1 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 54
بازدید دیروز: 32
مجموع بازدیدها: 241910
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه