کمالو مجید
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید * تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید
..........................
نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او * مرا از فرط عشق او ز شادی عار می آید
..........................
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید * که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
..........................
برو ای شکر کین نعمت ز حد شکر بیرون شد * نخواهم صبر گرچه او گهی هم کار می آید
..........................
روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد * علمهاتان نگون گردد که آن بسیار می آید
..........................
در و دیوار این سینه همی درد ز انبوهی * که اندر در نمی گنجد پس از دیوار می آید