خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 04 تیر 17

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید * تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید
..........................
نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او * مرا از فرط عشق او ز شادی عار می آید
..........................
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید * که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
..........................
برو ای شکر کین نعمت ز حد شکر بیرون شد * نخواهم صبر گرچه او گهی هم کار می آید
..........................
روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد * علمهاتان نگون گردد که آن بسیار می آید
..........................
در و دیوار این سینه همی درد ز انبوهی * که اندر در نمی گنجد پس از دیوار می آید


 نوشته شده توسط مجید کمالو در دوشنبه 90/4/6 و ساعت 6:57 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 109
مجموع بازدیدها: 250022
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه