کمالو مجید
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو * وندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
..........................
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن * وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
..........................
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها * وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
..........................
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی * گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو
..........................
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده * آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
..........................
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما * فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
..........................
تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی * چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
..........................
اندیشه ات جایی رود وانگه ترا آنجا کشد * ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
..........................
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما * مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
..........................
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را * کمتر زچوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
..........................
گوید سلیمان مر ترا بشنو لسان الطیر را * دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رولانه شو
..........................
گر چهره بنماید صنم پر شو ازو چون آینه * وز زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
..........................
تاکی دوشاخه چون رخی تاکی چو بیذق کم تکی * تاکی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
..........................
شکرانه دادی عشق را از تحفه ها و مالها * هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
..........................
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی * یک مدتی چون جان شدی جانانه شوجانانه شو
..........................
ای ناطقه بر بام و در تاکی روی در خانه پر * نطق زبان را ترک کن بی چانه شوبی چانه شو