سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش و عصای آهنین برگیر و آنگاه درزمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی؛ تا آنکه کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

توی یه موزه معروف که با سنگهای مرمر کف پوش شده بود، 
یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود،با مجسمه شروع به حرف زدن کرد و گفت: این منصفانه نیست! 
چرا همه پا روی من میذارن تا تو رو تحسین کنن؟! مگه یادت نیست؟! ما هر دومون تو یه معدن بودیم، مگه نه؟ این عادلانه نیست! من خیلی شاکیم!
مجسمه لبخندی زد و آروم گفت: یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه، چقدر سرسختی و مقاومت می کردی؟
سنگ پاسخ داد: آره ، آخه ابزارش به من آسیب می رسوند. آخه گمون کردم می خواد آزارم بده.آخه تحمل اون همه درد و رنج رو نداشتم.
و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که:
ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیزی بی نظیر بسازه. به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم.
به طور حتم در پی این رنج،گنجی هست.
پس بهش گفتم: هر چی می خوای ضربه بزن، بتراش و صیقل بده! و درد کارهاش و لطمه هایی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم. و هر چی بیشتر می شدن،بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر شوم!
پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا می ذارن و بی توجه عبور می کنن.
رنج و سختی ها هدایای خالق مهربون هستیه به من و تو.
پس بیا از این به بعد به هر مسأله و مشکلی سلام کنیم و بگیم:((خوش اومدی((
و از خودمون بپرسیم: این بار اون لطیف بزرگوار چه موهبت و هدیه ای برامون فرستاده؟


 نوشته شده توسط مجید کمالو در چهارشنبه 90/4/22 و ساعت 4:48 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 83
بازدید دیروز: 136
مجموع بازدیدها: 245734
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه