کمالو مجید
خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد
نخواست بی گمان او به من خسته جان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو بوده، به دیگران برسد
رها کنی، برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته ،به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دور ترین نقطه جهان برسد
گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که......نه!نفرین نمیکنم
به او که عاشق او بوده زیان نرسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که زود آن زمان برسد