سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به بازماندگان دیگران نیکى کنید تا بر بازماندگان شما رحمت آرند . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

زبان آتش

(فریدون مشیری)

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو-
تو ای با دوستی دشمن.

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را -برادر جان-
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست…

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار…


 نوشته شده توسط مجید کمالو در یکشنبه 90/5/23 و ساعت 8:15 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 192
بازدید دیروز: 136
مجموع بازدیدها: 245843
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه