کمالو مجید
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب میشود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوجها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحهی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه میشوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده میگیرند و یا این که آنها را بررسی نمیکنند. علاوه بر این نگرشها و عقاید خاصی در جامعهی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر میگردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر میرسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شدهاند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود میکنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط میکنند.
ج - از بررسی اندیشمندانهی تواناییها و ضعفهای بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری میکنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم میبخشند و گزینههای بعدی برای حل مشکلات را به حداقل میرسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده میتواند اینگونه باشد که زوجها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرشها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی است که میتواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد دربارهی نگرشها و طرز تفکر و عقیدهی خودشان دربارهی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقعبینانه میتواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناختها ، باورها، عقاید و واقعیتها (دانستهها) است که حاوی ارزشیابیهای مثبت و منفی (احساسات) باشد.
9 باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینهی تجربی که در زمینهی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر میباشد. از بررسی سوابق موجود در زمینهی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
1 - اعتقاد به اینکه من فقط میتوانم عاشق یک نفر باشم.
شخصی که دارای این عقیده است گمان میکند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمهی دومی داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل میرسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام میرسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشمانداز یک ازدواج خوب را نوید میدهد.