سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 آذر 3

       راه تاریک و کور  چشم را یارا نبود

      اما یکی را باید عبور  دل را او داده بود

      می رفت او سوی نور لحظه ای در دل من

      حس می شد نگاهی زدورعطر نگاه دم به دم

      پر می کرد پیرامون را زتن لحظه ای آرام و بی درنگ

      برد آغوشم را به تنگ دست در دستم نهاد

      چشم دوخت بر چشم من سینه ام در تندباد

      می زد و پا می نهاد من زتن گشتم رها

      تن زمن ناگه جدا چشمم به یکباره گشود

      نمی دانم ز چه بود شاید آن نیشگون بر گونه ام

      شاید آن دست بر شانه ام  شاید آن خواب مستانه ام

      خانه ام ویران بگردد سر من  نیست کنون در بر من

      چشم کاش نگشوده بودی  کنونت کی تو را می پوشاند

      دست هرکس باد   دست خاک یا دست باد


 نوشته شده توسط مجید کمالو در پنج شنبه 90/9/10 و ساعت 11:43 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 81
مجموع بازدیدها: 245312
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه