کمالو مجید
1) آسان کردن تغییرات رفتاری
2) افزایش توانایی مراجع در ایجاد و حفظ رابطه با دیگران
3) کمک به بالا بردن اثر بخشی و توانایی سازگاری(سازش یافتگی) مراجعان
4)بهبود فرآیند تصمیم گیری در مراجعان
5)تسهیل شکوفایی استعدادهای بالقوه مراجعان
راجرز معتقد است که تغییرات رفتاری نتیجه ضروری فرآیند مشاوره است،
اما در مشاوره به رفتارهای خاص یا پرداخته نمی شود و یا توجه اندکی به
آنها می شود.
بلاچر(1966) بیان داشت که مشاوره در درجه اول به حداکثر رسانیدن
آزادی های ممکن فردی در حیطه محدودیت های فردی و محیطی است و در
درجه دوم افزایش موثر بودن فرد در محیط از طریق به حداکثر رسانیدن کنترل
فرد بر محیط و پاسخ هایی که محیط در درون بر می انگیزد، نظر دارد.
بلکهام(1977) معتقد است درحالی که مشاوره به فرآیند مشاوره تا حدی جهت
می دهد ولی هم مشاوره و هم مراجع با یکدیگر تصمیم می گیرند کدام هدف را
و به چه شکل دنبال کنند.
اکثر مراجعان انتظار دارند مشاوره برای آنان راه حل های مشخص به دست دهد.
بسیاری از مراجعان انتظار دارند به عنوان قسمتی از فرایند مشاوره، برای آنها
یا به خاطر آنها کاری انجام شود. مشاوران باید مراجعان را متوجه سازند که نهایتا
خود آنها عمل می کنند، تصمیم می گیرند، تغییر می کنند و از حالتی به حالت دیگر
در می آیند.