1ـ دوراندیشی بد فهمیده شده است. یک لحظه در ذهنتان به تصویری که در ذهنشان از یک فرد دوراندیش و محتاط دارید، بیندیشید. دوراندیشی را چگونه تعریف میکنید؟ اکنون این تصویر را با تعریفی که سلیگمن و پترسون از دوراندیشی ارائه کردهاند مقایسه کنید:
«دوراندیشی یک جهتگیری شناختی برای آینده، یک نوع عقلانیت عملی و خودکنترلی است که به دستیابی به اهداف بلندمدت فرد کمک میکند.» افراد دوراندیش آیندهنگری قابل ملاحظهای را برای پیامدهای اعمال و تصمیماتشان نشان میدهند، در برابر تکانهها و انتخابهایی که به زبان اهداف بلندمدتشان هستند و تنها اهداف کوتاهمدتشان را ارضا میکنند، یک دیدگاه منعطف و معتدل به زندگی دارند و سعی میکنند تا بین اهدافشان تعادلی را برقرار سازند.
4ـ افراد دوراندیش مسیر خودشان را در زندگی ترسیم میکنند. یک شخص دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی میکند. او صرفاً به آنچه که در جریان زندگی پیش میآید واکنش نشان نمیدهد؛ بلکه بر طبق درک اهداف و آرزوهایش تصمیم میگیرد و عمل میکند.
6ـ قهرمانان میتوانند درواندیش باشند. بر خلاف، دوراندیشی، شجاعت توانمندی شخصیای است که نیاز به تبلیغات یا اصلاح تصویر ندارد. شنیدن یک عمل شجاعانه مو را بر تنمان سیخ میکند. شجاعت توانمندی شخصیای است که برای آن انگیزه ایجاد میشود و به داستانهای متعددی در مورد آن گفته شده است. شجاعت استحقاق این توجه را دارد اما تمایل دارم به این نکته اشاره کنم که قهرمانان شجاع میتوانند دوراندیش نیز باشند. هیچ آتشنشان شجاعی نسنجیده و قبل از اینکه یک استراتژی منطقی برای خروج از ساختمان داشته باشد، به درون یک ساختمان آتش گرفته نمیرود. شجاعت بدون دوراندیشی، بیتوجهی و شتابزدگی است.
7ـ افراد دوراندیش جایزه داروین را نمیبرند. پترسون و سلیگمن به عنوان نمونه متضاد رفتار دوراندیشانه به جایزه داروین اشاره کردهاند. به گفته پایهگذاران این جایزه، جایزه داروین با تقدیر آنهایی که با انجام رفتارهای احمقانه خودشان را به کشتن میدهند، پیشرفت در ژنوم انسانی را تحسین میکند.
9ـ هیچکس تمایل ندارد در هنگامی که زمستان فرار میرسد یک ملخ باشد. احتمالاً اکثر شما داستان مورچه و ملخ را شنیدهاند. اما بهتر است ابتدا مروری کوتاه بر این داستان داشته باشیم.
«در یکی از روزهای تابستانی یک ملخ که بسیار شادمان بود در حال تفریح کردن و آواز خواندن بود. مورچهای از آنجا میگذشت و تکه غذایی را با مشت فراوان به سمت لانهاش حمل میکرد. ملخ به مورچه گفت: چرا به جای اینگونه کار کردن و رنج کشیدن نمیایستی و با من صحبت نمیکنی؟ مورچه پاسخ داد: من دارم برای زمستان غذا ذخیره میکنم و به تو هم نصیحت میکنم که همین کار را بکنی. اما ملخ جواب داد: چرا باید برای زمستان ناراحت باشم، در حال حاضر غذای فراوانی دارم تا بخورم.
موقعی که زمستان آمد، ملخ غذایی برای خوردن نداشت و از گرسنگی در حال جان دادن بود. در این هنگام او به نزد مورچه رفت و از او درخواست کرد که غذاهای ذخیره شده را با او تقسیم کند و به مورچه گفت که فهمیده است باید برای روزهای نیاز مهیا باشد.»
«دوراندیشی یک جهتگیری شناختی برای آینده، یک نوع عقلانیت عملی و خودکنترلی است که به دستیابی به اهداف بلندمدت فرد کمک میکند.» افراد دوراندیش آیندهنگری قابل ملاحظهای را برای پیامدهای اعمال و تصمیماتشان نشان میدهند، در برابر تکانهها و انتخابهایی که به زبان اهداف بلندمدتشان هستند و تنها اهداف کوتاهمدتشان را ارضا میکنند، یک دیدگاه منعطف و معتدل به زندگی دارند و سعی میکنند تا بین اهدافشان تعادلی را برقرار سازند.
2ـ دوراندیشی برای افراد ضعیف نیست. یک دلیل مهم اعتبار کم دوراندیشی این است که این توانمندی با رکود تداعی شده است. ما شخص دوراندیش را به عنوان فردی میشناسیم که به این علت که از جهش و خطر کردن میترسد زندگی را به طور روزمره میگذراند. هر چند، سلیگمن و پترسون این نکته را یادآوری کردهاند که «اینکه سعی کنیم انتخابهای آسانی در زندگی داشته باشیم یا اینکه خود را وقف هدفی کنیم که به ما آسیب میرساند یا جلوی پاداشدهندههای بسیار زیادی را میگیرد، دقیقاً به همان اندازه بیاحتیاطی ما را در دام تکانههای آنی قرار میدهد. افراد دوراندیش به اهداف و آرزوهای بلندمدتشان احترام میگذارند و هر وقت که لازم باشد برای دستیابی به این اهداف خطر میکنند.»
3ـ دوراندیشی به زندگی متعادل نیاز دارد. به دلایلی، افراد تمایل دارند تا دوراندیشی را با چند بعد محدود زندگی همچون کار و مسائل مالی ارتباط دهند. اما باید دانست که دوراندیشی مالی ارتباط دهند. اما باید دانست که دوراندیشی با کل زندگی ارتباط دارد و افراد دوراندیش برای برقراری تعادل بین اهدافشان در حوزههای مختلف زندگی تلاش میکنند، برای مثال، به طور منظم صبح زود بیدا شدن و رفتن به محل کار حتی در روزهای تعطیل اگر به معنای غفلت کردن از خانواده و ارزشها و اهداف معنوی باشد، دوراندیشی نیست.
4ـ افراد دوراندیش مسیر خودشان را در زندگی ترسیم میکنند. یک شخص دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی میکند. او صرفاً به آنچه که در جریان زندگی پیش میآید واکنش نشان نمیدهد؛ بلکه بر طبق درک اهداف و آرزوهایش تصمیم میگیرد و عمل میکند.
5ـ دوراندیشی تنها برای افراد زاهد نیست. اجازه دهید تا برای همیشه زاهدمآبی را جدای از دوراندیشی بدانیم. دوراندیشی با خودانگیختگی یا شور و اشتیاق فراوان ناسازگار است. برای مثال، یک زن دوراندیش تصمیم میگیرد تا بعد از یک روز طولانی کاری از رفتن به میهمانی پرهیز کند (زیرا او تمایل ندارد که به تنهایی در نیمهشب به خانه برگردد)، یک شخص دوراندیش تصمیم میگیرد تا از غذاهای عجیب و غریب و جذاب را در هنگام گذراندن تعطیلات امتحان کند (اما او تمایل ندارد تا مثلاً یک نوع غذای ژاپنی را که چند روز بیرون مانده است را بخورد).
6ـ قهرمانان میتوانند درواندیش باشند. بر خلاف، دوراندیشی، شجاعت توانمندی شخصیای است که نیاز به تبلیغات یا اصلاح تصویر ندارد. شنیدن یک عمل شجاعانه مو را بر تنمان سیخ میکند. شجاعت توانمندی شخصیای است که برای آن انگیزه ایجاد میشود و به داستانهای متعددی در مورد آن گفته شده است. شجاعت استحقاق این توجه را دارد اما تمایل دارم به این نکته اشاره کنم که قهرمانان شجاع میتوانند دوراندیش نیز باشند. هیچ آتشنشان شجاعی نسنجیده و قبل از اینکه یک استراتژی منطقی برای خروج از ساختمان داشته باشد، به درون یک ساختمان آتش گرفته نمیرود. شجاعت بدون دوراندیشی، بیتوجهی و شتابزدگی است.
7ـ افراد دوراندیش جایزه داروین را نمیبرند. پترسون و سلیگمن به عنوان نمونه متضاد رفتار دوراندیشانه به جایزه داروین اشاره کردهاند. به گفته پایهگذاران این جایزه، جایزه داروین با تقدیر آنهایی که با انجام رفتارهای احمقانه خودشان را به کشتن میدهند، پیشرفت در ژنوم انسانی را تحسین میکند.
8ـ افراد دوراندیش بدنهایی سالم و قوی و زندگی سالمی دارند. در اینجا به طور سریع به چند متغیر که با دوراندیشی همبستگی دارند، میپردازیم. تحقیقات نشان دادهاند که افراد دوراندیش از لحاظ فیزیکی قویتر هستند، به خصوص موقعی که تکالیفی را انجام میدهند که نیاز به استقامت دارد. افرادی که اهداف مناسبی در زندگیشان دارند سالمتر و شادتر هستند (به خاطر داشته باشید که دوراندیشی دال بر زندگی متعادل و هماهنگ است.) همچنین، صفت شخصیتی وظیفهشناسی (که به طور قابل ملاحظهای با دوراندیشی همپوشی دارد) پیامدهای مثبت زیادی همچون بهرهوری فزاینده، موفقیت بیشتر در آموزش، ابقای کاری طولانیتر و حقوق بالاتر را در کار ایجاد میکند. شگفتانگیز نیست که دانشآموزانئ دوراندیش وظیفهشناس موفقیت تحصیلی بیشتری را نشان میدهند و نسبت به همکلاسیهایشان مشکلات کمتری دارند.
9ـ هیچکس تمایل ندارد در هنگامی که زمستان فرار میرسد یک ملخ باشد. احتمالاً اکثر شما داستان مورچه و ملخ را شنیدهاند. اما بهتر است ابتدا مروری کوتاه بر این داستان داشته باشیم.
«در یکی از روزهای تابستانی یک ملخ که بسیار شادمان بود در حال تفریح کردن و آواز خواندن بود. مورچهای از آنجا میگذشت و تکه غذایی را با مشت فراوان به سمت لانهاش حمل میکرد. ملخ به مورچه گفت: چرا به جای اینگونه کار کردن و رنج کشیدن نمیایستی و با من صحبت نمیکنی؟ مورچه پاسخ داد: من دارم برای زمستان غذا ذخیره میکنم و به تو هم نصیحت میکنم که همین کار را بکنی. اما ملخ جواب داد: چرا باید برای زمستان ناراحت باشم، در حال حاضر غذای فراوانی دارم تا بخورم.
موقعی که زمستان آمد، ملخ غذایی برای خوردن نداشت و از گرسنگی در حال جان دادن بود. در این هنگام او به نزد مورچه رفت و از او درخواست کرد که غذاهای ذخیره شده را با او تقسیم کند و به مورچه گفت که فهمیده است باید برای روزهای نیاز مهیا باشد.»
البته این داستان به تصور قالبی ما از یک فرد دوراندیش به عنوان فردی خود ارضاکننده، خودخواه و بیاعتنا به بهزیستی دیگران کمک میکند. به یاد بیاورید که یک شخص دوراندیش اهداف خود را در جنبههای اهداف و زندگی در نظر دارد و بسیاری از این اهداف و علایق در بردارنده رابطه با دیگران است.