کمالو مجید
ملا و شراب فروش !
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد .
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم :
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد …!
"پائولو کوئیلو
Three things in life that are never certain
سه چیز در زندگی پایدار نیستند
Dreams
رویاها
Success
موفقیت ها
Fortune
شانس
Three things in life that, one gone never come back
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند
Time
زمان
Words
گفتار
Opportunity
موقعیت
Three things in human life are destroyed
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند
Alcohol
الکل
Pride
غرور
Anger
عصبانیت
Three things that humans make
سه چیز انسانها را می سازند
Hard Work
کار سخت
Sincerity
صمیمیت
Commitment
تعهد
Three things in life that are most valuable
سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند
Love
عشق
Self-Confidence
اعتماد به نفس
Friends
دوستان
Three things in life that may never be lost
سه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند
Peace
آرامش
Hope
امید
Honesty
صداقت
Happiness in our lives has three primary
خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است
Experience Yesterday
تجربه از دیروز
Use Today
استفاده از امروز
Hope Tomorrow
امید به فردا
Ruin our lives is the three principle
تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است
Regret Yesterday
حسرت دیروز
Waste Today
اتلاف امروز
Fear of Tomorrow
ترس از فرد
همیشه دلیل شادی کسی باش ، نه شریک شادی او
و همیشه شریک غم کسی باش ، نه دلیل غم او
موفقیت در هر سنی چه معنی میده؟
در 4 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار
در 6 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه از مدرسه
در 12 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست
در 18 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... گرفتن گواهى نامه رانندگى
در 20 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه
در 35 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در 45 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در 55 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در 60 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه
در 65 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... تمدید گواهى نامه رانندگى
در 70 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست
در 75 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه
در 80 سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار
دکتر شریعتی:
تعریف فقر
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..
باتری حافظهات را پُر کن
به عنوان نمونه، اگر آنقدر جدول حل کردهاید که حتی توی خواب هم میتوانید این کار را انجام دهید، موقع آن است که خود را به چالشی جدید بکشانید تا بتوانید توانایی مغزتان را به بهترین نحو پرورش دهید. کنجکاوی در محیط اطراف و جهان اطرافتان، اینکه آنچه در اطرافتان میگذرد، چگونه اتفاق میافتد و چگونه شما میتوانید آن را بفهمید باعث میشود مغزتان با سرعت بالاتر و موثرتری فعالیت کند. به کار بستن مواردی که در این مطلب آمده است، به شما کمک میکند به خواستهای که درباره پرورش هوش و حافظهتان دارید، برسید.
1 بازی کنید
برنامههای پرورش ذهن و بازیها راههای خارقالعادهای هستند برای اینکه مغزتان را به چالش بکشید. سودوکو، جدول و بازیهای الکتریکی. همه آنها میتوانند سرعت فعالیت مغز و حافظهتان را افزایش دهند. این بازیها بر منطق دایره لغات و ریاضی و... تکیه دارند. آنها جنبه تفریحی هم دارند و شما میتوانید روزانه اندکی از وقت خود را صرف آنها کنید و از آنها سود ببرید. البته روزانه فقط 15 دقیقه از وقتتان را به بازی اختصاص دهید نه بیشتر.
2 مدیتیشن یادتان نرود
مدیتیشن روزانه احتمالا بهترین کاری است که شما میتوانید برای سلامت جسم و مغز و روانتان انجام دهید. مدیتیشن نه تنها باعث آرامش شما میشود بلکه باعث پرورش مغز هم خواهد شد. شما با به وجود آوردن حالت متفاوت روانی، مغزتان را به صورتی جدید و جذاب به کار میگیرید و این باعث بالا بردن فعالیت مغزیتان میشود.
3 مغزتان را تغذیه کنید
مغزتان به چربیهای مفید و سالم احتیاج دارد پس روی روغن ماهی سالمون، آجیلها مانند گردو، روغن تخم کتان و روغن زیتون تمرکز و چربیهای اشباع شده را از رژیم غذاییتان حذف کنید.
4 داستانهای خوبتان را بازگو کنید
خاطرهها و اتفاقهایی که برایتان افتادهاند را تفسیر کرده و آنها را بازگو کنید و لحظههایتان را با دیگران سهیم شوید. تمرین کنید که داستانهای جدید و قدیمیتان را به طوری دلچسب، تاثیرگذار و مفرح تعریف کنید.
5 تلویزیون را خاموش کنید
افراد بالغ روزانه بیش از 4 ساعت را به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند. تلویزیون میتواند جانشین روابط شود و روی سبک زندگی تاثیر بگذارد. تلویزیون را خاموش کنید و وقتتان را صرف تمرینهای ورزشی برای بدن و مغزتان کنید و به ابعاد دیگر زندگیتان بپردازید.
6 مغز سالم در بدن سالم است
تمرینهای ورزشی، تمرینهای فوقالعادهای برای مغز نیز هستند. وقتی بدنتان را حرکت میدهید مغزتان باید یاد بگیرد که چگونه ماهیچهها را هماهنگ کند، فاصلهها را تخمین بزند و تعادل را برقرار کند. تمرینهای متفاوت و گوناگون انجام دهید تا مغزتان را به چالش بکشید.
7 چیزهای متفاوت بخوانید
کتابها، قابل حمل و پر از شخصیتهای جالب و اطلاعات و واقعیتهای جذاب و نامتناهی هستند. در زمینههای متفاوت و گسترده مطالعه کنید.
اگر عادت دارید کتابهای تاریخی بخوانید، سعی کنید رمانهای معاصر، کتابهای نویسندههای خارجی و کلاسیک را بخوانید. با این کار مغزتان را به کار میگیرید تا تصورات جدید و متفاوتی داشته باشد. همچنین با آشنایی با فرهنگها و مردمان جدید میتوانید داستانهای جالبی برای تعریف کردن داشته باشید.
8 مهارت جدیدی یاد بگیرید
یادگیری مهارتهای جدید باعث میشود ناحیههای مختلفی از مغزتان به کار بیفتد. حافظهتان به کار میافتد شما حرکتهای جدید یاد میگیرید و میتوانید بین چیزهای مختلف رابطه برقرار کنید.
خواندن آثار ادبی، درست کردن غذا و ساختن هواپیما با خلال دندان همه این کارها مغز شما را به چالش میکشد و چیزی جدید برای فکر کردن به شما میدهد.
9 تغییرات به وجود آورید
همه ما برنامههای روتین و کارهای روزمرهمان را دوست داریم. ما عادات و دلمشغولیهایی داریم که میتوانیم ساعتها آنها را انجام دهیم ولی هرچه که انجام آن برای ما عادت شده است کمتر مغزمان را به فعالیت وامیدارد. برای اینکه واقعا مغزتان را جوان و پویا نگه دارید، آن را به چالش بکشید.
راهی را که هر روز به سوپرمارکت میروید عوض کنید. برای باز کردن در اتاقتان از دست دیگرتان استفاده کنید. دسرتان را قبل از غذا بخورید. همه اینها مغزتان را مجبور میکند تا بیدار شود و توجهی دوباره به مسایل داشته باشد.
10 مغزتان را پرورش دهید
برنامهها و کتابها و وبسایتها و در کل تحقیقات زیادی برای پرورش مغز وجود دارند که همه آنها بر 3 پایه اصلی: به یادآوری، تجسم کردن و تحلیل کردن بنا شدهاند. هر روز مغزتان را روی این 3 اصل به کار گیرید تا در هر زمینهای و هرچه بیشتر آماده شود.
!
در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ?? سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود .
در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی برای مستمعین صحبت کند.
پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ?? سال قبل وارد این شهر شدم.
انگار همین دیروز بود.
راستش را بخواهید، اولین کسی که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت.
به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد.
آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بودهام و این شهر مردمی نیک دارد.
در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد.
در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی کرد و سپس گفت که به یاد دارد که زمانیکه پدر پابلو وارد شهر شد، او اولین کسی بود که برای اعتراف مراجعه کرد.
نتیجه اخلاقی 1: وقت شناس باشید
نتیجه اخلاقی 2: اگر وقت شناس نیستید، نفر اول و آخر هم نباشید.
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود . یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .
مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟
دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی
حرف های مافوق اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت . به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده ! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی
سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی
خیلی وقت ها در زندگی ارزش کاری که می خواهی انجام بدی بستگی به این داره که چه طور به مساله نگاه کنی
جسارت داشته باش و هرآن چه را قلبت می گوید انجام بده
اگر به پیام قلبت گوش نکنی، ممکن است بعد ها در زندگی دچار پشیمانی شوی
*هرگز اشتباه نکن *
*اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن *
*اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن *
*اگر اعتراف کردی ... التماس نکن *
*اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن *
* *
*اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
*
* *
*وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود .
*
* *
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
*
* *
عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست...عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم و او نبیند....نبیند وهرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد
*
* *
انسان هم میتواند دایره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست. تا ابد دور خودتان بچرخید یا تا بینهایت ادامه بدهید *
*
* *
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم *
*
* *
بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ که شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا
*
* *
خوشبختی مثل یک توپ است وقتی در حرکت است به دنبالش می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد می زنیم *
*
* *
التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است. اگر برآورده شود، منت است، اگر برآورده> نشود، ذلت است
*
* *
عشق مثل آبی است درون دستت که اگر از آن غافل شوی جز خاطره چیزی برایت باقی نمی ماند
*
* *
همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که غم و شادی با هم است
مانند مرگ و زندگی ...........با همه مهربان بودن و بخشنده بودن است که جاودانه
است
*
* *
آرام باش ،توکل کن،تفکر کن،آستین ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را میبینی که زودتر از تو دست به کار شده اند
*
* *
پروانه اغلب فراموش می کند که روزی کرم بوده است
*
* *
مهربانی را درنقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد*
*
* *
در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که در ارتفاعات دستت را رها کند*
*
* *
سخنی از کنفوسیوس: مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد *
*
* *
بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما میشناساند...
*
* *
همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی
اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن :
«آیا زمستان سختی در پیش است؟»
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت،
جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید»
بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه:
«آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»
پاسخ:
«اینطور به نظر میاد»،
پس رییس به مردان قبیله دستور میده که ...
بیشتر هیزم جمع کنند
و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:
«شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»
پاسخ:
«صد در صد»،
رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند.
بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه:
«آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»
پاسخ:
بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!
رییس:
«از کجا می دونید؟»
پاسخ:
چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن
حسین هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
.... صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، یکماه تکیه راه میاندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل میمالد و ?? ماه هم سرشان شیره !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
.... شب ها در تکیه لخت میشود و میانداری میکند و روزها مردم را لخت میکند و زورگیری ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
.... پوسترهای ... و ... را از بساطش جمع میکند و آخرین ورژن! پوسترهای علیاکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
آقای .... تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه میکند و تا آخر سال هم مشتریهایش را !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
.... روزهای تاسوعا و عاشورا قمه میزند و علم میکشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمیافتد !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
.... چشم چران ! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دستههای عزاداری اسفند دود میکند !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
...پشت ماکسیمایش مینویسد "من سگ کوی حسینم "ولی هیچ وقت از چارلی ! سگ ??ماههاش دور نمیشود !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید ...
حاج ....... مداح معروف شهر بابت ? ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را میگیرد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
... رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ??شب شیر صلواتی به خلق خدا میدهد و ??? روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را میدوشد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما میگرید!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
حاج آقا ... ?شب مردم را به تقوی دعوت میکند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا میکند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع میکنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه میزنند و گریه میکنند !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم میآید...
کل یوم عاشورا
یعنی...?? روز و شب ...غم گریه
کل ارض کربلا
یعنی...چند مسجد و چند تکیه !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد
او هم میرود
تا سال بعد !
تا یاد بعد!