سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بهترین دانش آن است که سود بخشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت ، همه مسحور گفته هایش می شدند . همه به جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش می آورد . بقیه از اسحاق به خشم می آمدند ، اما کاری از دستشان بر نمی آمد .

روزی اسحاق در گذشت . در مراسم خاکسپاری ، مردم متوجه شدند که خاخام به شدت اندوهگین است.
یکی گفت : چرا اینقدر ناراحتید ؟ او که همیشه از شما انتقاد می کرد !
خاخام پاسخ داد : من برای دوستی که اکنون در بهشت است ناراحت نیستم . برای خودم ناراحتم .وقتی همه به من احترام می گذاشتند ، او با من مبارزه می کرد و مجبور بودم پیشرفت کنم .حالا رفته ، شاید از رشد باز بمانم .

 نوشته شده توسط مجید کمالو در پنج شنبه 90/4/16 و ساعت 4:55 عصر | نظرات دیگران()

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ? دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ? دلار به شما می‌دهم.
مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ? دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ?0 دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ? دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ? پا دارد و وقتى پائین می‌آید ? پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام
همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

بالاخره بعد از ? ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ?0 دلار به او داد. مهندس مودبانه ?0 دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ? دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید ...

 


 نوشته شده توسط مجید کمالو در پنج شنبه 90/4/16 و ساعت 4:52 عصر | نظرات دیگران()

شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه وطلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد.
زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: " ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند.
شوهر من آهنگری بود ، که از روی بی عقلی دست راست ونصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتی هنوز مریض و بی حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولی به جای اینکه دوباره سر کار آهنگری برود می گفت که دیگر با این بدنش چنین کاری از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.

من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد ، برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافی او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتی فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته های غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
ای کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!

شیوانا تبسمی کرد وگفت : حقیقتش من این بسته ها را نفرستادم . یک فروشنده دوره گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه !!؟ همین!


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:29 عصر | نظرات دیگران()

تفاوت عشق و دوست داشتن از دیدگاه دکتر علی شریعتی

 

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال .


عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است ودوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز هنگام با او اوج می گیرد.


 

 عشق در غالب دل ها ، در شکل ها و رنگهای تقریبا مشابهی متجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است،اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روح ها بر خلاف غریزه هاهر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش را دارد می توان گفت :
که به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست

 

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد ،
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست .

 عشق ، در هر رنگی و سطحی ، با زیبایی محسوس ، در نهان یا آشکار رابطه دارد . چنانچه شوپنهاور می گوید:شما بیست سال سن بر سن معشوقتان بیفزائید ، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه کنید
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج وجذب زیبایی های روح که زیبایی های محسوس را بگونه ای دیگر می بیند


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:18 عصر | نظرات دیگران()

 

عادتهایتان تعیین کننده سرنوشتتان هستند

کمی به اطرافتان دقت کنید.کمی بیشتر....در زندگی آنهایی که موفق هستند دقیق شوید.کمی بیشتر از گذشته.

میبینید آنهایی که بالاخره به یه موفقیت  مشخصی دست پیدا کرده اند در سایه یک یا چند عادت خوب می باشد.

میخواهم بگویم که انسانهای موفق و خوشبخت دارای عادات خوبی هستند که در جهت پیشرفت زندگی آنهاست.

دقت کنید که: ما شکل دهنده عادات خود هستیم وعادتهایمان نیز شکل دهنده ما.

ببینید ممکن هست که برای پرورش عادات فکری و رفتاری جدید به تلاش و انضباط زیادی نیاز داشته باشیم ولی پس از دستیابی به انها،میتوانیم کارهای بسیار بیشتری را با کمترین تلاش  انجام دهیم

این واقعا عالیه که بتونیم با کمترین  تلاش ،کارهای بیشتری را انجام بدهیم.

 پس حالا بنشینیم و در عادتهایی که در زندگی داریم بررسی کنیم :

?ـببینیم چه عادتی ویا چه عادتهایی  در زندگیمان ،باعث میشود که ما پیشرفت نکنیم ویا دیر پیشرفت کنیم.

?ـ پس از شناسایی عادتهای بد ،آنها را کم کم از زندگیمان حذف کنیم.

?ـ عادتهای خوب را جایگزین عادتهای حذف شده قرار دهیم.


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:12 عصر | نظرات دیگران()

حال به نکته بسیا ر مهم دیگری می پردازیم که خیلی مهم و حیاتی هست:

اگر یادتان باشد گفتیم که برای خود  ارزو و هدف قرار دهید.

رویا در سر داشتن خیلی عالیه و فوق العاده هست.وقتی شما در سر و در وجودتان تصویری از رویا ودر دلتان اشتیاق فراوان برای رسیدن به هدف دارید، هیچ قدرتی قادر نیست که این رویا را از سرتان خارج کند ،مگر خودتان.

 بذارید واضحتر حرف بزنیم.

تا به حال شده که افکاری  از این قبیل از ذهنتان بگذره؟

"شاید سال آینده بتونم ...." ویا "حالا موقع مناسبی برای این کار نیست" ویا "اگر x را بدست آوردم بعدش...."

اگر در گذشته خودتان دقت کنید،می بینید که با مطرح کردن چنین افکاری از دست یافتن به چه موقعیتهای نابی باز مانده اید.

تا زمانی که این گونه فکر کنید ،واقعا هیچ کاری از دستتان بر نمی آید.یعنی:

                         زمان ،بدون این که اعتنایی به ما بکنه در گذره

به این نکته مهم توجه کنید:نگذراید که گذشت زمان ،اشتیاق و علاقه وشور و شوقتان را به زندگی که دوست دارید آن را با دستهای خودتان بسازید،کاهش دهد.

همین امروز را در یابید،همین ساعت را ،همین دقیقه را،همین لحظه را در یابید.

بذارید برای مدتی هم که شده با خودمان روراست باشیم.از  امروز و فردا کردن و به تعویق انداختن کارها هیچ بهره ای نخواهیم برد.

زمان مناسب برای  انجام هر کار،فردا  یا هر روز دیگری نیست.همیشه زمان مناسب همین حالا است.

پس همین حالا دست به کار شوید و لحظه ها را در یابید.

 به یاد داشته باشیم که:"امروز و فردا کردن سارق لحظه هاست"


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:11 عصر | نظرات دیگران()

درسته که داشتن فکر خوب خیلی مهمه.ولی داشتن روحیه عمل کردن به مهمی  داشتن فکر خوب و شاید بیشتر از آن هست.

افراد زیادی را در اطرافمان می بینیم که بیشتر به خاطر غنیمت دانستن اوقاتشان و با بهره گیری از فکر دیگران ، به موفقیت های چشمگیری دست پیدا می کنند.در حالی که استعداد لازم را هم برای کسب موقعیت عالی را هم ندارند ولی در سایه پشتکار و داشتن ذوق و شوق رساندن خود به هدفشان،و همچنین استفاده از فکر خوب دیگران و موکول نکردن امروزشان به فردایشان،پیشرفت می کنند والبته این یه مزیت بزرگه که این گونه افراد دارند.

ولی متاسفانه افرادی هم هستند که با داشتن توانایی وهمچنین استعداد فراوان ،علی رغم داشتن فکرهای عالی برای پیشرفت،همچنان در پله اول قرار دارند.ومتاسفانه زمان را از دست می دهند و در بیشتر مواقع به علت دیر شروع کردن کار مورد نظر ،اشتیاق رسیدن به هدف را هم از دست می دهند.

درست هست که" ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست"،ولی بیشتر مواقع  وقتی کاری در وقت خودش انجام نشه هم زمان بیشتر می طلبه و هم انرژی اضافی میخواد و در بعضی مواقع هم به خوبی  انجام نمیشه و گاها هم موقعیت دیگه ای پیش نمی یاد تا اون کار رو انجام بشه.

بیایید با خودمان  رو راست باشیم و اگه در کاری که می خواهیم شروع کنیم تنبلی می کنیم یا منتظر موقعیت  خوبی هستیم تا اون کار را شروع کنیم،به خودمان بگوییم که"من منتظر فردا نمی شم و اجازه نمی دم که این سستی، من را از رسیدن به خواسته ام باز داره.همین الان وقت انجام کاره.فردا خیلی دیره ".

بیایین به خودمان قول بدهیم که اگه کاری را شروع کردیم مرد و مردانه تا رسیدن به نتیجه مطلوب دست از تلاش بر نداریم.

هر کارمثبتی که باعث میشه که روحیه پیشرفت خواهیمان را تقویت کنیم انجام بدیم تا در وسط راه ،کار را ول نکنیم.

پس به یاد داشته باشیم که در رسیدن به هدف،شروع کار خیلی مهمه که بعد از فکر کردن در مورد کار و فهمیدن بهترین راه،زود وارد عمل بشیم تا ذوق و شوقی که در رسیدن به نتیجه انجام اون کار داریم  را از دست ندهیم.  

توکل به خدای مهربان را فراموش نکنیم.


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:9 عصر | نظرات دیگران()

ذهن‌ آدمی کارگاه تولید فکر است که از منبعی به نام ضمیر ناخودآگاه سرچشمه می‌گیرد. ضمیر ناخود آگاه نمی‌تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم می‌تواند سرنوشت ما را بدست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد. در حقیقت نوع و کیفیت افکار و اندیشه ی آدمی سازنده ی نوع و کیفیت زندگی اوست، اندیشه‌ی زیبا و مثبت می‌تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد، چنانکه اندیشه‌ی منفی و یأس‌آور می‌تواند جهنمی در زندگی او خلق کند. انسان‌ها همان خواهند شد که در اندیشه ی آنند، بنابراین آینده ی هر کس در گرو چگونگی نگرش او به زندگی است.

موفق‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که توانسته‌اند در ذهن خود اندیشه‌های مثبت داشته باشند؛ آنان که می‌پندارند «قادر نیستند» ، در واقع مثبت‌نگری را کنار گذاشته و در جنبه‌های منفی وقایع تمرکز کرده‌اند.

تعریف تفکر مثبت:
شیوه‌‌ای از فکر کردن است که فرد را قادر می‌سازد نسبت به رفتارها، نگرش‌ها، احساس‌ها، علائق و استعدادهای خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشد و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه‌ ترین تصمیم را بگیرد.

افکار مثبت و منفی:
افکار مثبت، افکاری سازنده‌، انگیزه دهنده و انرژی بخش هستند که بر اثرتلقین، تکرار و تمرین به ذهن راه می‌یابند و باعث می‌شوند ذهن و فکر مثبت شود. در این صورت کنترل فکر در اختیار ماست، در حالی که افکار منفی، افکاری باز دارنده و مخرب هستند و وقتی به ذهن راه یابند، تعمیم یافته و به سرعت تمام ذهن را اشغال می‌کنند. در این حالت ما در اختیار تفکرات منفی خود قرار داریم.

ویژگی‌های افراد مثبت‌نگر:

- با وجود تفکر درباره‌ی گذشته و آینده، در زمان حال زندگی می‌کنند و از آنچه دارند راضی و خشنود هستند.

- از نظرات درست و منطقی دیگران استقبال می‌کنند و برای رد کردن نظرات نادرست حتماً دلیل منطقی دارند.

- در گفتارهای خود از کلمات و عبارات مثبت و امیدبخش استفاده می‌کنند.

- همیشه سعی می‌کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند، عامل را ابتدا در خود و سپس در شرایط بیرونی جستجو می‌کنند.

- همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می‌کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه یا ضد و نقیض‌گویی می‌شوند.

- چون دارای ذهن مثبت هستند، می‌توانند افکار خود را کنترل کنند.

- اگر از آنها خواسته شود درباره ی موضوعی اظهارنظر کنند، با وجود تفکر در جنبه‌های منفی، موارد مثبت آن را بیان می‌کنند و موضوع را به فال نیک می‌گیرند به عبارت دیگر «نیمه ی پرلیوان را می‌بینند» .

- مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می‌کنند.

- اغلب اوقات بشاش، سرزنده، پرانرژی، توانا و خوش‌ مشرب هستند.

- همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت‌بخش بوده و سعی می‌کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند.

- در ارتباط‌های اجتماعی خود با دیگران حسن ظن دارند (مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می‌کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.

ویژگی‌های افراد منفی‌نگر:

همیشه از وضعیت موجود و گذشته ی خود شکایت دارند و نسبت به آینده بدبین هستند.

- غالباً با نظرات دیگران بدون دلیل منطقی مخالفت می‌کنند.

- در گفتارهای خود از کلمات و عبارات منفی به کرات استفاده می‌کنند.

- در برخورد با کوچکترین مانعی از تلاش دست می‌کشند و دیگران یا شرایط را عامل شکست و بدبختی خود می‌دانند.

- تمرکز فکر ندارند و ضد و نقیض صحبت می‌کنند و در رفتارهایشان خطا و اشتباه زیاد است، به عبارت دیگر «اول عمل می‌کنند بعد فکر!»

- چون منفی نگر هستند، افکارشان بر آنها تسلط دارد.

- اگر از آنها خواسته شود درباره ی موضوعی نظر بدهند فقط به جنبه‌های منفی آن توجه کرده و همان را بیان می‌کنند. به قول معروف «نیمه خالی لیوان را می‌بینند!»

- از کاه کوه می‌سازند و از درگیر شدن با مشکلات گریزانند.

- غالباً افسرده، کج خلق، بدخواب، کم اشتها، عصبی و ناتوان هستند.

- همه‌چیز در نظر آنها غم‌انگیر و ناامید کننده است و از آنچه دارند، هیچ لذتی نمی‌برند.

- در ارتباط‌های اجتماعی خود به همه کس و همه چیز شک و سوء‌ظن دارند و فکر می‌کنند که همه علیه آنها توطئه می‌کنند.


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 5:6 عصر | نظرات دیگران()

 

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ...            با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

 

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا ...       تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

 

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن ...            عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید

 

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم ...      راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید

 

گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش ...      عکس حیدر(ع)در کنار حضرت زهرا(س)کشید

 

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن .          در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

 

گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش ...       فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

 

گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم ...          گریه کردآهی کشید وزینب کبری(س) کشید

 

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ...          عکس مهدی(عج) راکشید و به چه زیبا کشید

 

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین(ع) ...   گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 4:45 عصر | نظرات دیگران()

پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟     
گفتم  هفت یا نه تا .و  جواب دادم فقط چندتایی

پیرمرد آهسته و درحالیکه سرش را تکان می داد گفت:
تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری ولی درمورد آنچه که می گویی خوب فکر کن
خیلی چیزها هست که تو نمی دونی
 

 دوست فقط اون کسی نیست که تو بهش سلام می کنی. دوست دستی است که تو را ازتاریکی وناامیدی بیرون می کشد درست هنگامی دیگرانی که تو آنهارا دوست می نامی سعی دارند تو رابه درون نا امیدی بکشند. دوست صدائیه که نام تورازنده نگه می داره حتی زمانی که دیگران تورابه فراموشی سپرده اند

امابیشترازهمه دوست یک قلب است. یک دیوار محکم وقوی درژرفای قلب انسان ها .جایی که عمیق ترین عشق هاازآنجامی آید!

بهترین دوست کسی است که شانه هایش رابه تومی سپارد .درتنهائیت تو را همراهی می کند
ودرغمها تو را دلگرم می کند .کسی که اعتمادی را که بدنبالش هستی به تو می بخشد .وقتی مشکلی داری آن راحل می کند و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری به تو گوش می سپارد .و بهترین دوستان عشقی دارند که نمی توان توصیف کرد .

وفرزندم یکبار دیگر جواب بده چند تا دوست داری؟
سپس ایستاد و مرا نگریست در انتظار پاسخ من

با مهربانی گفتم
اگرخوش شانس باشم...فقط یکی
و اون ...

خدایا چقدر بهترینی

بزرگترین

مهربانترین

بخشنده ترین

دوستت دارم


 نوشته شده توسط مجید کمالو در سه شنبه 90/4/14 و ساعت 4:43 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 32
مجموع بازدیدها: 241857
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه